خواب
ساعت زیستی، ساعت
درونی ارگانیزم می باشد که دوره آن با یک دوره ساعت بیرونی متفاوت است. ساعت زیستی
خواب و بیداری ما بین 5/24 تا 5/35 ساعت می باشد. هسته های فوق کیاسمایی
هیپوتالاموس مهم ترین نقش را در ساعت زیستی بدن دارند و تخریب یا آسیب به آن ها
باعث از بین رفتن چرخه زیستی در فعالیت های بدنی می شود. این هسته ها به روشنایی و
تاریکی حساس هستند که بر اساس آن ساعت زیستی بدن تنظیم می شوند.
در
اختلالات خلقی مثل افسردگی، بی نظمی چرخه شبانه روزی بطور شایع دیده می شود.
مراحل خواب متعارف
بدین صورت است: اول، خواب آلودگی که امواج آلفا حذف می شوند و امواج تتا ظاهر می
شوند. این مرحله 5 درصد خواب رو تشکیل می دهد. دوم، خواب سبک که امواج تتا و بتا
قابل ردگیری هستند. این مرحله 50 درصد خواب را شکل می دهد. سوم، خواب متوسط که
امواج دلتا ثبت می شود. چهارم، خواب سنگین که امواج دلتا دیده می شود. این مرحله
هم 25 درصد خواب را تشکیل می دهد. مرحله متناقض خواب، با بازداری فعالیت های حسی
در اندام های پیرامونی ولی با فعالیت های حسی در مراکز مغزی همراه است.
خواب متناقض، 25 درصد
خواب را تشکیل می دهد که شبیه به حالت بیداری است و فعالیت های مغز و فیزیولوژی
افزایش می یابد همراه با امواج کم ولتاژ دندانه دار و فعالیت تتا و آلفای آهسته. در
نوزادان این خواب حدود 50 درصد خواب آنها را شکل می دهد ولی در دوران پیری بخاطر
کاهش استیل کولین نسبت به افراد میانسال کاهش می یابد. خواب عمیق 75 درصد خواب را
تشکیل می دهد. خواب عمیق (خواب آرامش زا) دارای چهار مرحله می باشد. اول، 5 درصد
فعالیت کم ولتاژ 3 تا 7 سیک در ثانیه با موج تتا. دوم، 45 درصد فعالیت 12 تا 14
سیکل در ثانیه با امواج کمپلکس. سوم، 12 درصد فعالیت امواج آهسته و پردامنه 2
سیکل. چهارم، 13درصد با امواج آهسته و
پردامنه. آشفتگی حین بیدار شدن از مرحله 3 یا 4 خواب عمیق ممکن است سبب مشکلاتی
نظیر شب ادراری، خوابگردی و کابوس و وحشت شبانه شود.
در خواب
ارتباط ما با محرک های محیط پیرامون مان بطور موقت قطع می شود مگر اینکه شدت یک
محرک به آستانه ای برسد که این ارتباط دوباره برقرار گردد (برعکس بیهوشی که حتی
اگر شدت محرک هم زیاد باشد، ارتباط برقرار نمی شود). خواب یک وضعیت استراحت ایجاد می کند تا خستگی رفع
گردد و این رفع خستگی در سیناپس ها رخ می دهد. خواب در گونه های زنده براساس ریتم
شبانه روزی شان بوقوع می پیوندد و در انسان این مسئولیت برعهده بخشی از ساقه مغز
می باشد. البته عوامل محیطی می توانند بر این بخش مرکزی
مغز تاثیر بگذارند و سیستم ریتم خواب را برهم بزنند. بطور معمول برای انسان
به نسبت هر 12 تا 16 ساعت بیداری به 6 تا 8 ساعت خواب لازم است. سه قسمت از مغز ساعت بیولوژیک
ما را تنظیم می کنند. کیاسمای فوقانی، غده پینل، هسته رافه. در نتیجه اگر این سه
بخش به هر علتی تحریک بشوند حتی در حالت ریتم خواب و یا در خستگی، خواب اتفاق
نخواهد افتاد. مثلا اگر فردی دارویی مصرف کند که در هسته های رافه سروتونین ترشح
نشود، خواب رخ نخواهد داد. زیرا در این مراکز ناقل های عصبی مهاری گلوتامات،
سروتونین و ... وجود دارند که کاهنده فعالیت هستند و در نهایت برای ایجاد خواب
لازم هستند. همچنین داروهای بنزودیازپین دار هم شبیه گابا عمل می کنند که خواب
آورند. البته در کنار سیستم مغزی نور و تمرین هم برای تغییر ساعات بیولوژیکی موثر
هستند. زیرا نور خود عامل ترشح سروتونین در بخش کیاسمای فوقانی مغز می باشد و
همینطور با فعال نگه داشتن و درگیر کردن مغز به فعالیت می تواند ساعت خواب را کاهش
داد. در انتها باید ذکر کرد که به روش هایی می توان مدت زمان ساعت بیولوژیک خواب
را کم یا زیاد کرد ولی نمی توان آنرا حذف نمود.
ترشح ملاتونین از غده
صنوبری (که هسته فوق کیاسمایی آنرا تنظیم می کند) در تاریکی ترشح می شود و باعث
خواب آلودگی می شود و ترشح سروتونین از هسته های سجافی باعث مهار دستگاه فعال ساز
صعودی می شود. بعد از یک روز بیداری دستگاه فعال ساز
صعودی خسته می شود و حساسیتش نسبت به تحریکات از بین می رود. کارکرد خواب
به تعالی و ترمیم و تنظیم درجه حرارت و حفظ انرژی می باشد. در خواب قشر مخ
به استراحت می پردازد تا توازن ایجاد گردد. خواب جبران و تصحیح اختلالات شیمیایی
است که در بیداری ایجاد شده است. خواب برای تکامل دستگاه عصبی مرکزی نقش دارد. خواب یک برگشت فیزیولوژیکی به مرحله ای است که تفکیکی بین من و
دنیای خارجی وجود ندارد. خواب نقش موثری در تخلیه فشارهای عاطفی دارد و
سوپاپ اطمینانی برای ذهن می باشد. علت دیدن رویا برداشته
شدن بازداری ها و سرکوب های ایگو و ظاهر شدن ناهشیار در خواب می باشد. مهم ترین
مکانیزم های برای سانسور خواب تراکم سازی و جابجایی می باشد. محتوای پنهان خواب
شامل رویاهای غیرمنطقی و عیجیب است که به دلیل مکانیزم های سانسور ایجاد می شوند.
محرومیت از خواب موجب آشفتگی در ایگو، توهم و هذیان می شود. محرومیت از خواب سبک
موجب تحریک پذیری و بی حالی می شود.
سه دسته از
هسته های دستگاه شبکه ای که در خواب و بیداری نقش دارند: سلول های غول پیکر که
استیل کولین ترشح می کنند، هسته های لوکوس سرلئوس که نورآدرنالین ترشح می کنند و
در خواب سبک نقش دارند. هسته های
سجافی یا رافه که سروتونین ترشح می کنند. نورون های
کولینرژیک در ایجاد مرحله خواب متناقض نقش دارند. سروتونین در شروع خواب متعارف و
سرکوب خواب متناقض اهمیت دارد. کاهش سروتونین طی خواب متناقض با دیدن رویا
نقش دارد. ازینرو استفاده از داروهای سروتونین در کاهش خواب سبک و رویا دیدن نقش
دارد. رویاهای نیمه اول خواب واقعی تر و مرتبط با حوادث
گذشته هستند اما رویاهای نیمه دوم خواب غیرواقعی و غیرعادی هستند. همچنین
میزان مصرف غذا با خواب متناقض رابطه دارد. کاهش خواب سبک و افزایش خواب عمیق در بهبود
افسردگی موثر است. تاثیر آدنوزین در چرخه خواب و بیداری مشهود است و مصرف قهوه و
تئوفیلین برای بیدار ماندن بخاطر آنتی گونیست آن با آدنوزین است. علت بیشتر بی
خوابی ها بخاطر دسته داروهای آرامبخش می باشد زیرا مصرف آرام بخش ها موج بتا را
افزایش می دهد. (برای مشکل در شروع خواب راملتئون، زولپیدم، تریازولام و برای مشکل
در تداوم خواب، فلورازپام یا کولونازپام). در افسردگی خواب دچار تغییراتی می شود؛
افزایش دامنه چرخه شبانه روزی، کاهش تناوب خواب، کاهش زمان نهفته خواب متناقض و
شروع زودتر آن، افزایش خواب متناقض. در اختلال افسردگی بیدار شدن های مکرر در نیمه
دوم خواب و وجود خلق افسرده در صبح دیده می شود ولی در اختلال افسردگی دو قطبی
مشکل در تداوم خواب همراه با پرخوابی دیده می شود. ویژگی بدخوابی ها؛ مربوط به
مراحل عمیق خواب می باشد، بیدار شدن سخت، عدم یادآوری اتفاقات شب گذشته، شیوع در
کودکان که احتمالا بخاطر عدم بلوغ دستگاه عصبی مرکزی می باشد. خوابگردی بیشتر در
سنین کودکی و بیشتر در پسران رخ می دهد. اختلال وحشت شبانه بصورتی است که فرد در
خواب دچار حمله وحشت زدگی می شود ولی در بیداری آنرا به یاد نمی آورد. تفاوت کابوس
با وحشت خواب؛ کابوس در اواخر خواب ولی وحشت خواب در اوایل خواب رخ می دهد. کابوس
در خواب متناقض اما وحشت خواب در خواب متعارف (کل خواب) رخ می دهد. بیدار شدن در
کابوس آسان تر است ولی در وحشت خواب سخت تر است. کابوس در بیداری به یاد می آید
ولی وحشت خواب در بیداری به یاد نمی آید. کابوس در همه سنین رخ می دهد اما وحشت
خواب بیشتر در کودکان است. در خواب شخص ممکن است دچار آپنه یا بختک شود که بخاطر
وقفه تنفسی محیطی و انسداد مجاری تنفسی باشد یا وقفه تنفسی مرکزی که بخاطر ضایعه
در ساقه مغز و مراکز تنفسی باشد.
مصطفی محمودی قهساره، مرکز مشاوره کیمیا