ژوئی سانس دنیای کوچک ما
فروید بر این باور بود که مراجع با یک سیمپتوم به درمان رجوع می کند. اگر او تا به امروز سیمپتوم را با خود نگه داشته و یا نگه می دارد، به این جهت است که برای او نفعی را همراه دارد. او به نفع اولیه و نفع ثانویه اشاره کرد. نفع اولیه، تبعاتی سودمندانه ایست که خود سیمپتوم برای شخص فراهم می سازد و نفع ثانویه، تبعات سودمندانه ای ایست که آثار بعدی سیمپتوم برای شخص موجب می شود. مثلاً افسردگی یک سمپتوم است. نفع اولیه آن می تواند بی تحرکی، منفعل بودن، گوشه گیری و ... باشد. نفع ثانویه آن می تواند توقع نداشتن از شخص، کاری را به او نسپردن، کار نکردن، خرجی ندادن و .... باشد. اما لکان، با اینکه قبلاً فروید در مقاله فراسوی اصل لذت پرداخته بود، این برای اصطلاح نفع اولیه و نفع ثانویه اصطلاح ژوئی سانس را می آورد. ژوئی سانس لذت بردن از رنج می باشد. لذتی که حتی می تواند بصورت انزجار درک شود. نوعی مازوخیسم گونه و یا نوعی سادیسم گونه. نکته مهم در روانکاوی وجود ناخودآگاه است. تمام این مسائل بصورت ناهشیارانه صورت می گیرد. درمان فقط هشیار کردن ناهشیار نیست بلکه باور به ناخودآگاه و مسائل ناهشیار است. باور به اینکه ما در پس خوبی ها، لطافت ها، نرم خویی مان یک گرگی هم ایستاده است. هم دارای غریزه زندگی(اروس) و هم غریزه مرگ(تاناتوس) هستیم. خیلی از مواقع شخص نه بخاطر نفع اولیه که به خاطر نفع ثانویه سیمپتوم را نگه می دارد. شخص ژوئی سانس را بطور ناخودآگاه انجام می دهد. همچنین قبلا ذکر کرده ایم که چه می شود که شخص برای درمان مراجع می کند. زیرا اولاً او تا امروز می توانسته با مکانیزم های جاری اش زندگی اش را بگذراند. به عبارتی خودش را در موقعیت های گوناگون زندگی مدیریت کند. او قادر به نگهداری سختی ها، مشکلات و مسائل در خود بود است. ایگو توانایی متابولیزم کردن مسائل بین اید و ایگو را داشته است. اما امروز دیگر چنین برای او نیست. به قدری سرکوب گری انجام داده که پتانسیل ناخودآگاه او برای شورش به درجه جنبشی نزدیک شده و یا انجام شده است. امروز ایگوی او قادر به مدیریت اید و سوپرایگو نیست. ایگو به شدت از طرف اید یا سوپرایگو در دردسر افتاده است( در اینجا خوب است ذکر کنیم که در خیلی مواقع حتی سوپرایگو هم مزدور اید است، زمانی که اید خواستار کاری است و ظاهرا برای جاده صاف کردن موضوع، سوپرایگو وارد صحنه می شود. مثل کسی که می خواهد سکس کند ولی هنجارهای اجتماعی او را از این کار وامی دارند و شخص برای توجیه عمل خود دست به فلسفه بافی های رایج مثل کیهانی عمل کردن، راجرزی بودن، تجربه عشق و حتی صیغه کردن را علم می کند). در واقع کسی که به کلینیک برای درمان رجوع می کند، همراهش سیمپتومی است که سال ها با او بوده اما امروز برای او درد و رنجی شده که او نمی داند چیست. بیمار از دردی پنهانی در رنج، به بن بست خورده و حوادث و اتفاقات ناخوشایندی مدام برایش تکرار می شوند. فکرش درست کار نمی کند، افسرده، خسته و مضطرب است. قادر به تصمیم گیری نیست. افکار و اعمال وسواسی، پشیمانی در مورد گذشته و یا ترسهای بی اساس زندگی اش را فلج کرده اند. دقیقا رنج هایی که او بطور کاملا ناخودآگاه از آنها لذت می برد. بنابراین او با یک سیمپتوم مراجعه کرده که او را با نشانه هایی همراه ساخته که نمی داند چیست ولی می خواهد در مورد آنها بداند. در اینجا ما جهت روشن ساختن ژوئی سانس چند مورد از موردهایی که با آنها مواجه شده ایم را می آوریم.
مورد 1: مراجع... . بابت افسردگی رجوع کرده است. با اینکه نامزد دارد، از قرار گرفتن در یک رابطه مثلثی صحبت می کند. در ماندن با نامزدش با شک و تردید صحبت می کند. از کودکی اش پدری سخت گیر را بیاد دارد که او را دائم تحقیر می کرده و رفتارهای دوگانه از خود نشان می داده است. مادر نیز برخلاف میل مطیع اوامر پدر بوده است. او از پدرش بخاطر دوگانه رفتار کردن و از مادر بخاطر تبعیت های نابخردانه و کوتاه آمدن ها بشدت عصبانی است. اظهار تنفر از هر دو دارد. نامزدش را فردی سخت گیر و خشن معرفی می کند. با اینکه از تعهد در رابطه با نامزدش مطلع است در ...... با شخصی آشنا شده که ادعای دوستی با او را دارد. او می گوید هر دو همدیگر را خیلی دوست دارند. اظهار می دارد از او سکس نیز بطور تلویحی خواسته شده اما او به سکس فکر نمی کند. ...... با اینحال رابطه به حدی است که از او خواسته شده فقط بماند و باشد. اما او ذکر می کند که این رابطه او را خسته کرده است. عذاب می کشد. نزدیک شدن ها و طرد شدن ها او را کلافه کرده. او از مخلوط شدن موضوعات رابطه صحبت به میان می آورد. دائم کلمه عذاب کشیدن را تکرار می کند. خواهان راه حلی است که بتواند در رابطه بماند. ژوئی سانس در اینجا اغواگری های مورد است. او با رفتارهایش بخصوص اغواگری های ناهشیارانه، خود را در اختیار شخص قرار می دهد، سکس طرف مقابل را بالا می آورد و رهایش می کند. بعبارتی او را تا لب چشمه می برد و تشنه بر می گرداند. او از عذاب از خستگی صحبت می کند درحالیکه عذاب او در خودآگاه اوست اما آنچه در ناخودآگاه او می گذرد، اغواگری است. از این کار بطور ناخودآگاه لذت می برد. می داند که این رابطه برای او خیری در بر ندارد ولی می ماند تا از زجر و رنج کشیدن لذت ببرد.
مورد 2. مراجع ..... بابت وسواس و افسردگی مراجعه می کند. از نامزدش صحبت به میان می آورد. از رابطه قبلی خودش نیز صحبت می کند که انتهایش ایستادگی او و تلخی بی پایانش بوده است. در ازدواج خود با نامزدش شک و تردید دارد. می گوید بیشتر برای نامزدش مادری می کند تا همسری. از بخشندگی همیشگی اش می گوید. اظهار می دارد که همیشه دست بده داشته تا بستان. از خانواده اش بخصوص پدرش راضی نیست. اظهار تنفر درونی دارد ولی بازهم حس مادری کردن برایشان ترجیج می دهد همه را سرکوب کند. امروز برای او ازدواج با نامزدش مهمترین موضوع است. همه راه های درست و غلط را امتحان کرده تا نظر او را به خودش جلب کند. وسواس فکری او را خسته کرده تازگی به مذهب روی آورده می گوید برای اینکه با یکدیگر راحت باشن و ... بطور مذهبی و شرعی عمل کرده اند(مزدوری سوپرایگو برای اید). از مادری هایش می گوید. ولی مدام اشک می ریزد. از خستگی، تنهایی، بی کسی و .... می گوید. بطور ضمنی متوجه شده که نامزدش با دیگران نیز در ارتباط است. اما بخاطر اینکه نامزدش روی او حساب باز کرده احساس گناه دارد که او را ترک کند. می گوید تا آخر صبر می کند حتی اگر به او ثابت شود که خیانتی صورت گرفته. می گوید من باید تا آخر با او باشم و تنهایش نگذارم. ژوئی سانس در اینجا لذت از زجری است که او می کشد. خستگی، تنهایی، بی کسی و ... را تحمل می کند. حاضر است دوباره تلخی بی پایان را تجربه کند. زیرا از رنج خود لذت می برد.
مورد3. مراجع ...... بابت افسردگی رجوع می کند. با اینکه در دوران نامزدی است ولی از روابط خارج از حیطه اخلاقی صحبت می کند. از گذشته اش با مادرش می گوید. رفتارهای دوگانه مادر او را کلافه کرده. ولی او بشدت دوستش دارد. از وابستگی اش صحبت به میان می آورد. از اینکه با .... متفاوت باشد لذت می برد. زود وابسته می شود و تحمل ترک و جدایی را ندارد. از دوستانش می خواهد در رابطه با او بمانند حتی التماس نیز کرده است. از انتهای دوستی ها و روابط اش نیز آگاهی خوبی دارد. حتی از نامزدش که صحبت می کند با شک و تردید روبروست. می گوید بیشتر احساس گناه او را در این رابطه نگه داشته است..... ژوئی سانس اینجا لذت از رنج جدایی هایی است که در آخر اتفاق می افتد...
و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.....
مصطفی محمودی قهساره
مرکز مشاوره کیمیا